مراسم"طشت گذاری"
نماد فراتی که از تشنه لبان کربلا، دریغ شد!
واقعه کربلا و بسته شدن فرات به روی امام حسین (ع) و یارانشان، و ایثارگریها سقای کربلا (حضرت ابوالفضل علیه السلام) برای رسانیدن آب به تشنگان، و حماسهآفرینی آنانی که با لبانی تشنه، شهد شهادت را نوشیدند، به یقین، قداست و جایگاه والای آب را در فرهنگ شیعیان و به خصوص ایرانیان، که از دیرباز نیز از جایگاه خاص و معنوی برخورد بوده، عمق و وسعت بسیاری بخشیده است، تا بدانجا که انعکاس این امر را در جای-جای فرهنگ مردم و بخصوص در شکلگیری آداب و رسوم و آئینها شاهد هستیم.
منبع: http://ardebilnews.blogfa.com/cat-16.aspx
از جمله مراسمی که می توان در این زمینه، معرفی نمود، رسم "طشت گذاری" یا "طشت گردانی" است که منسوب به اردبیل، به طور خاص و مردم آذربایجان به طور عام میباشد. " در این آئین، طشت، نماد مشک سقای کربلا، نماد آب، نماد رود و نماد فراتی است که به روی حسین (ع) و یارانش بسته شد." در اردبیل، این رسم از 27 ماه ذیحجه آغاز می شود. در گذشته، این مراسم در روز اول با برگزاری در مسجد جامع، شروع می شد و از روزهای بعد، مساجد دیگر نیز به نوبت طشت گردانی می کردند. امروزه نیز این مراسم با اندک تغییراتی، در چندین روز با شور و حال خاصی در اماکن مخصوص (مثل حسینیه اوچدکان، مسجد جامع، مسجد اعظم و...) برگزار می گردد. به این صورت که دسته هاى زنجیرزنى و سینه زنى با نوحهسرایی و نواختن طبل و شیپور و حمل عَلَم های عزاداری، به یاد تشنگان کربلا، مشکى را پر از آب کرده و آن را به همراه طشت هایى از جنس برنز یا مس که به طور معمول بر دوش ریش سفیدان هر محله حمل مى شود، به مسجد می برند و بعد از طواف مسجد، طشت ها در جاى مخصوص خود قرار گرفته و با خواندن دعاى مخصوص طشتگذارى، پر از آب می شود. از این طشت ها، بیشتر حاضران و عزاداران، مقداری آب به عنوان تبرک و جهت برآورده شدن حاجاتشان، برمیدارند.
در مواردی نیز ممکن است طشتها قبلا در خانهای که صاحب آن نذر کرده، قرار داشته باشد. که در این صورت دستههای عزادار به آن خانه رفته و پس از انجام عزاداری، طشتها را برداشته و به طرف مکان برگزاری مراسم به راه میافتند.
در فرهنگ عاشورا در توضیح بیشتر این سنت آمده: مراسم طشت گذاری، "مراسمی است سنتی که در عزاداری ایام عاشورا و عمدتا در شهرستان اردبیل برگزار میشود وطشتهای آب را که رمزی از "فرات" می باشد در مساجد و حسینیهها میآورند. این سنت به تاسی از اقدام سالار شهیدان و یادآور رفتار جوانمردانه امام حسین (ع) در مقابل سپاه حر می باشد که به روایتی آن حضرت ، در روز 27 ذیحجه، آب مشکها را در طشتها ریخته و تمام لشکر حُر و اسبان آنها را سیرابنمودند. "
اینمراسم از سه روز مانده به محرم در مسجد جامع،مسجد اعظم و سپس در مساجد دیگراجرا میشود.طشتها را بالای سرها میگیرند و مسجد را دور میزنند،سپس در داخل آنها آب میریزند.مردم دست به طشت و آب آن میزنند و این آئین، نوعی بیعت با امام حسین«ع» و حمایت از عباس«ع»است. مردم آب طشت ها را در شیشههایی برای شفا و تبرک برمیدارند."
نظر |
ا ی خون خدا بشکن بشکن به خدا بشکن
در حنجره تاریخ نیرنگ صدا بشکن
بتهای پلیدی را این تخت یزیدی را
ای وارث ابراهیم با نام خدا بشکن
رنگی که فراگیر است زور و زر و تزویر است
ای آینه توحید ، تثلیث ریا بشکن
با صاعقه ی خشمت با گردش یک چشمت
قیلوله دیوان را ای بانگ رها بشکن
رخصت بده طوفان را آزادی انسان را
این موج خروشان را زنجیر زپا بشکن
بزن آن ضربه که آشفته کند خواب جهان را
دیگ دیوانهی خون جوش زد اینک هیجان را
رقص تیغ است هماواز جنون کن شریان را
بزن آن ضربه که آشفته کند خواب جهان را
بزن آن زخمه که دیگر کند آهنگ زمان را
تپش نبض زمین آمده در ذوق به پایت
عطش حادثه کف میزند از شوق برایت
باز کن بعض فرو خوردهی مردان خطر را
که شبیخون زده آیینهی آیین بشر را
ناله سر کن که بریدند گلو مرغ سحر را
کعب الاحبار زده جار احادیث و خبر را
شارحان را بهل این فرقهی شیطانزدگان را
چه به عدل علوی سفرهی سفیانزدگان را
چه کند خالی میدان هله هیهای تو باید
یله بر عزم یلان زخم تمنّای تو باید
نفس صاعقه بند آمده غوغای تو باید
فصل سرخ گل نی شد تپش نای تو باید
تو بخوان گر تو نخوانی دگر از عشق که خواند
تو بمان گر تو نمانی دگر از عشق چه ماند ی
سید شهاب الدین موسوی
به نام خدا
"بقیه الله اجرک الله"
سلام محرم …سلام ماه شور و اشک و ماتم ….1سال است که به انتظارت نشسته ام ….
در باورم نبود که دوباره ببینمت اما تو آمدی و من هم هستم !!
عاشورای سال پیشت یادت هست ؟ به تو گفتم میشود نام من هم در لیست عزاداران سال بعد بنویسی؟!؟! چون هنوز کربلا را ندیده ام !! می خواهم برات کربلا بگیرم …هنوز غصه های دلم آرام نگرفته است ….هنوز اشک هایم تمام نشده اند !هنوز داغ دلم تازه است !!! هنوز …
محرم تو از همه به آقا حسینم نزدیک تری …..تویی که روز عاشورا با حسین (ع) بودی و…تویی که پابه پای زینب و طفلان حسین (ع)اشک ریختی !!
تویی که نامت با حسین و عباس و عاشورا و اشک و ماتم و داغ عظیم شیعه ها گره خورده !! تویی که سالهای سال است همراه حسین (ع) آمدی و اشک های عاشقان حسینی را دیدی . تویی که هر وقت می آیی و می روی داغ دلمان را تازه ترمی کنی !!
تویی که مسبب کربلایی شدن خیلی ها شده ای !!تویی که همه دوستت دارند ونامت با حسین گره خورده !تو به آقایم بگو…
بگو نرگس دیوانه شده است …بگو نرگس در این وادی …نه اصلا دراین دنیا نیست !!بگو همیشه در بین الحرمین کربلا قدم می زند واشک می ریزد …
بگو چــــندین سال است دارد در می زند اما کسی در را به روی این بنده گناهکار باز نمی کند …بگو نرگس منتظر است …بگو سال هاست دلش را به پنجره ضریح شش گوشه ات گره زده است …بگو تمام حرفهای ناگفته دلم را که سال هاست با اشک هایم به تو می گویم …بگو از آغاز این نامه تا آخرش اشک ریخته ام …بگو نرگس گفت خیلی دوستت دارم …بگو تمام دلتنگی هایم را در این سال ها !!بگو دل نرگس فقط با دیدن شش
گوشه ات آرام می گیرد …..بگوفقط آب میدان مشک،عطش او را رفع می کند!!
فدای لب خشکیده حسین(ع) و عباس(ع)
بگو که روز میلاد امام رضا در مشهد کنار پنجره فولاد فقط برات کربلا خواستم و دیگر هیچ !!بگو که نقش انگشتری عقیقم که از مشهد گرفتم رویش نوشته "السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین (ع)" !!!
بگو با خود عهد کرده که تا کربلا نرود آن انگشتر را به دست نمی کند ...تو به آقایم بگو که... من به کرمت امید دارم و منتظرم ….بگو گفت خیلی گناهکارم اما به اندازه تمام گناهانم به خدا و تو امید دارم …(پس امیدواری ام خیلی زیاد است !!!!)
مُحرَم !مَحرم رازهایم باش و رسم امانتداری را به جا بیاور و تمام حرف ها و اشک هایم را به آقایم برسان …شاید این بار جوابم بدهد…شاید …
شاید هم قرار است مولایم بیاید و همه شیعه ها با صاحب الزمان به کربلا بروند ...شاید...
بوی محرم می آید …محرم خوش آمدی …
منتظران عزیزدراین شب های نورانی وپربرکت دعا برای فرج آقا یادتان نرود...التماس دعا