سال نومبارک
نظر |
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانی اندرین یک میم غرق است
یقیناً میم احمد میم مستی است
که سرمست از جمالش چشم هستی است
ز احمد هر دو عالم آبرو یافت
دمی خندید و هستی رنگ و بو یافت
اگر احمد نبود آدم کجا بود
خدا را آیه ای محکم کجا بود
چه می پرسند کاین احمد کدام است
که ذکرش لذّت شرب مدام است
همان احمد که آوازش بهار است
دلیل خلقت لیل و نهار است
همان احمد که فرزند خلیل است
قیام بت شکن ها را دلیل است
همان احمد که ستّارالعیوب است
دلیل راه و علّام الغیوب است
همان احمد که جامش جام وحی است
به دستش ذوالفقار امر و نهی است
همان احمد که ختم الانبیا شد
جناب کنت و کنزاً مخفیا شد
همان اول که اینجا آخر آمد
همان باطن که بر ما ظاهر آمد
همان احمد که سرمستان سرمد
بخوانندش ابوالقاسم محمــــــد (ص)
محمد میم و حاء و میم و دال است
تدارک بخش عدل و اعتدال است
محمد رحمة للعالمین است
کرامت بخش صد روح الامین است
محمد پاک و شفّاف و زلال است
که مرآت جمال ذوالفقار است
محمد تا نبوّت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت
ولایت باده غیب و شهود است
کلید مخزن سرّ وجود است
خدایا این باران رحمت راازمامگیر. به حق حسین(ع) واولادش واصحابش.الهی آمین
همکار و دوست گرامی طه با کمال تشکر از ابراز همدردی شما علو درجات را برای زفتگان و اسیران خاک شما از خداوند متعال خواستارم
از طرف مهدی
اوست باقی
باخبرشدم پدربزرگ دوست وهمکاران مهدی دار فانی را وداع گفته اند.این ضایعه را به ایشان وخانواده محترمشان تسلیت عرض می کنم ازطرف طه
سلام به تمام کاربران محترم رحلت پیامبراکرم(ص)وشهادت سبط اکبرش امام حسن(ع)وامام رضا(ع) راتسلیت می گویم. دراین روز خدایی از نویسنده محترم مهدی تشکر ویژه دارم که واقعا من راشرمنده کرده ودر کمبود وقت من زحمات وبلاگ راایشان می کشند.وبرای نویسنده دیگر یاسین که ایشان هم زحمت فراوان کشیده انددعا می کنیم زودتر به وبلاگ برگردند. دوست کوچک شما طه
یا لطیف ارحم عبدک الضعیف
روایات بسیاری از کتب معتبر رسیده که نور پنج تن ( محمد«ص» ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین «ع» ) قبل از تولدشان وجود داشته و آدم و نوح و ابراهیم و موسی و . . . در حوادث شدید و خطرها ، پنج تن آل عبا را در درگاه خداوند واسطه قرار می دادند .
در کتاب ادریس پیامبر آمده : حضرت ادریس روزی به یاران خود رو کرد و گفت : روزی فرزندان آدم «ع» در حضور او درباره ی بهترین مخلوقات خدا بحث کردند ، بعضی گفتند پدر ما آدم بهترین مخلوق خداست ، چرا که خدا اورا با دست قدرتش خلق کرد و روح منسوب به خود را در او دمید و به امر او ، فرشتگان به عنوان احترام آدم ، آدم را سجده کردند و آدم را معلم فرشتگان خواند و او را خلیفه ی زمین قرار داد و اطاعت او را بر مردم واجب نمود .
عده ای گفتند نه ، بلکه بهترین مخلوق خدا ، فرشتگانند که نافرمانی از خدا نمی کنند و همواره در اطاعت خدا به سر می برند ولی حضرت آدم «ع» ترک اولی کرد و خداوند او و همسرش را از بهشت بیرون نمود ، گرچه توبه او را پذیرفت و او را هدایت نمود و به او و فرزندان مؤمنش وعده ی بهشت داد .
گروه سوم گفتند : بهترین خلق خدا ، جبرئیل است که در درگاه خدا امین وحی می باشد .
گروه دیگر سخن دیگری گفتند و بگو مگو زیاد شد ، تا اینکه حضرت آدم «ع» در مجلس حاضر گشت ، پس از اطلاع از ماجرا به آنها فرمود :
فرزندانم ! آن طور که شما فکر می کنید ، درست نیست . وقتی خداوند مرا آفرید و روحش را در من دمید بلند شدم و نشستم در حالی که به عرش خدا می نگریستم ناگهان پنج نور در نهایت شکوه و کمال و درخشش دیدم که غرق در انوار آنها شدم .
عرض کردم : خدایا این پنج نور کیستند؟ فرمود : این پنج نور ، نور اشرف مخلوقات اند ، اینها بابهای رحمت من و واسطه های بین من و مخلوقاتم هستند و اگر اینها نبودند تو را و آسمانها و زمین و بهشت و دوزخ و خورشید و ماه را نمی آفریدم .
عرض کردم : خدایا نام اینها چیست ؟ فرمود : به عرش بنگر ، وقتی نگاه به عرش کردم این نامهای پاک را یافتم : (( بارقلیطا ، ایلیا ، طیطه ، شبر ، شبیر .یعنی محمد «ص» ، علی ، فاطمه ، حسن و حسین «ع» ))
در آیه ی 37 سوره ی بقره می خوانیم :( فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه) ؛ (( پس از ترک اولی که از آدم «ع» سرزد و او و همسرش از بهشت رانده شدند ، آدم «ع» توبه کرد و از پرودگار خود کلماتی دریافت و با آنها توبه کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت )) .
از ابن عباس نقل شده از پیامبر «ص» سؤال شد منظور از این «کلمات» چیست که آدم آن را در درگاه خدا واسطه قرار داد ، فرمود : (( آدم ، خداوند را به حق محمد «ص» و علی و فاطمه و حسن و حسین «ع» یاد نمود و درخواست کرد و خداوند توبه اش را پذیرفت )) .
رب صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شایان گفتن است که چند قرن از فاجعه ی هولناک و دلخراش کربلا میگذرد و تبهکاران و سیه دلانی که فاجعه آفرین بودند ، نابود شده و به عذاب الیم برزخی گرفتار شده اند ؛ بنابراین ، انتقام گیری از دیگرانی که در عرصه ی پیکار کربلا حضور نداشته اند ، چه معنا و مفهومی دارد ؟
در پاسخ ، به این آیه ی کریمه باید اشاره کرد که : ( یا ایهاالذین آمنوا لا تتخذوا الیهود والنصاری اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ) . (( ای اهل ایمان ! ولایت یهودیان و مسیحیان رانپذیرید و خودتان را در تحت ولای آنها قرار ندهید ، برخی از آنها اولیای برخی دیگر هستند و کسی که چنین کند ، به یقین از آنها محسوب میشود . بی شک خدای سبحان قوم ستمگر را هدایت نمی کند )) .
در برخی از روایات آمده است که رضایت به عملی ، در حکم انجام ،آن عمل است .
1_ شخصی از امام رضا (ع) پرسید : از امام صادق (ع) رسیده است که هنگام خروج قائم آل محمد (ع) از نسل قاتلان سیدالشهدا (ع) انتقام خواهد گرفت ؛ در حالی که قرآن کریم می فرماید : ( ولا تزر وازرة وزر اخری )
پس چگونه این عمل توجیه می شود ؟ حضرت در پاسخ فرمودند : (( تمامی سخنان خداوند راست است ، اما از آنجا که فرزندان کشندگان امام حسین (ع) نسبت به کار نیاکان خویش راضی بوده و بدان افتخار میکنند ، امام مهدی (ع) آنها را می کشد . زیرا کسی که به کار دیگری راضی باشد ، مانند آن دیگری است که بدان کار اقدام کرده است . اگر کسی در مشرق زمین کشته شود و فرد دیگری در مغرب زمین آن خبر را بشنود و بدان راضی باشد ، او نیز شریک جرم قاتل است . آری ! سبب انتقام گیری از فرزندان قاتلان سید الشهدا (ع) این است که آنها کار پدرانشان را تاییدمی کنند ... )) .
2_ پس از جنگ جمل یکی از یاران امام علی (ع) عرضه داشت : ای کاش برادرم نیز در رکاب شما حاضر بود و پیروزی شما را در سایه نصرت الهی می دید . حضرت فرمودند : (( آیا او با ما هم فکر و هم عقیده است ؟ )) عرض کرد : آری ، فرمود : (( نه تنها او با ماست ، بلکه مردمانی که هنوز به دنیا نیامده و در صلب پدران و مادرانشان هستند و فکرشان همگون فکر ماست ، فیض حضور در کنار ما را دارند )) .
3_ همچنین آن حضرت می فرمایند : (( هر کسی که کار دیگران را بپسندد و بدان راضی باشد ، مانند آنهاست . از این رو ، هر آنکه در میان گروه باطل گرا وارد می شود ، دو گناه دارد : عمل به باطل و رضایت بدان )) .
4_ جابربن عبدالله انصاری که در اربعین سالار شهیدان (ع) به زیارت حضرتش شتافت ، خطاب به عطیه ی کوفی که از سخن جابر در شگفت مانده بود ،فرمود : از دوست عزیزم پیامبر اسلام (ص) شنیدم که می فرمود : هر آنکه مردمی را دوست بدارد ، روز قیامت با آنها محشور می شود و هر کسی که کار مردمی را دوست بدارد ، در آن شریک است ... )) .
بنابر این ، گرچه مدت زیادی از حادثه ی جانسوز کربلا می گذرد و بر پا کنندگان آن به قهر الهی گرفتار شده اند ، ولی تفکر آنها هنوز زنده است و کسانی که طرفدار تفکر آنها هستند و بر خلاف مسیر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) حرکت می کنند ، کم نیستند . کسانی که در صورت دسترسی به قدرت ، رفتار و کردار ظالمانه در پیش میگیرند و از هیچ گونه ستمی بر دوستداران خاندان علوی دریغ نمی کنند .
همان گونه که امام صادق (ع) درباره ی آیه ی کریمه ی ( قل فلم تقتلون انبیاءالله من قبل ان کنتم مؤمنین ) (( به آنها بگو : اگر به خدا ایمان دارید ، پس چرا پیامبران الهی را می کشید ؟ )) می فرماید : (( با اینکه یهودیان معاصر یامبر جزو قاتلان پیشین نبودند ، ولی به جهت پیروی و متابعت از آنها و رضایت به فعلشان ، خداوند آنها را نیز مشمول خطاب (تقتلون الانبیاء) قرار داده و آنها را قاتل می داند )) .
و نیز امام صادق (ع) در تفسیر آیه ی شریفه ی ( و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا ) فرمودند : (( مراد از «سلطان منصور» مهدی آل محمد (ع) است که برای گرفتن انتقام خون سالار شهیدان قیام می کند و فرزندان و نسل قاتلان آن حضرت را به کیفر اعمال ننگین پدرانشان می کشد . زیرا آنها به افعال نیاکان خودشان راضی بوده وآن را تایید می کنند )) .
کیفر اخروی قاتلان سیدالشهدا(ع)
آنچه گذشت درباره ی کیفر دنیوی قاتلان سیدالشهدا (ع) بود اما عذاب اخروی آنها بسیار شدیدتر و دردناک تر است . در این زمینه به این حدیث نبوی توجه فرمایید: (( قاتل امام حسین (ع) در تابوتی از آتش به سر می برد و به اندازه عذاب نیمی از جهنمیان عذاب خواهد شد . در جهنم ، دستها و پاهایش را با زنجیرهای آتشین می بندند و در قعر آن می افکنند . او دارای بوی بسیار متعفنی است که جهنمیان از آن معذب شده و به خدا پناه میبرند . آری ! او جاودانه در آتش میسوزد و در عذاب سخت و دردناک به حیات خویش ادامه می دهد . هر گاه تمامی بدنش سوخت ، دوباره پوست و گوشت جدیدی پیدا می کند و سوخت و سوز او همیشگی است . وای بر او ، وای بر او )) .
اللهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین (ع) فی الدنیا و الاخرة .
خدایا ! مرا در پرتو _ الطاف و عنایات _سیدالشهدا (ع) در دنیا و آخرت جزو آبرومندان درگاهت قرار بده .
از آن جا که انسان آمیزه ای از طبیعت و فطرت است و اولی او را به سوی زمینی و مادی بودن ، و دومی او را به سمت آسمانی و روحانی بودن دعوت میکند ؛ پس سرمایه ی رشد و تکامل ، جستن از قفس تن ، گسستن زنجیرهای خاکی ، پرواز به آسمانها و مانند فرشتگان ، بلکه فراتر از آنها شدن ، در نهان او به ودیعت نهاده شده است .
لیکن ، پرواز بدون وسیله ممکن نیست ، می باید ابزار لازم برای عروج را فراهم کرد ، و این معنا منوط به شناخت کم و کیف پرواز و تیز پروازان ماهر و امکانات لازم برای آن است .
در فرهنگ وحی ، هم به اصل موضوع پرواز و هم به ابزارهای آن اشاره شده است . خداوند در قرآن کریم می فرماید :
(اولئک الذین یدعون یبتغون الی ربهم الوسیلة ) . (( دعا گویان خواهان وسیله ای برای نزدیکی به پروردگارشان هستند )) .
و نیز :
( یا ایها الذین آمنوا اتقواالله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدو فی سبیل الله لعلکم تفلحون ). (( ای مردمان با ایمان تقوا پیشه کنید و برای نزدیک شدن به خدا وسیله ای برگزینید و در راه خدا تلاش کنید ؛ باشد که کامیاب گردید )) .پس اهل ایمان برای رسیدن به خدای بزرگ ، وسیله ای برمی گزینند و خودشان را از آن بی نیاز نمی دانند .
اسباب پرواز به ملکوت اعلی
در سخنان فرستاده بزرگ خدا و خاندان گرامی ایشان به لزوم پرواز مؤمن به ملکوت و ابزار لازم ان تاکید شده است و قرآن مجید ، نماز ، روزه ، زکات ، ارتباط با انسان کامل را از ابزار پرواز معرفی کرده اند .
در این زمینه به چند نمونه توجه فرمایید :
مردی حضور امام ششم (ع) شرفیاب شد و عرضه داشت :
(( ای سرور من ! دو گرفتاری برای من پیش آمده است که راه رهایی از آنها را نمی دانم ؛ بدهکارم و در سیطره ی حاکم ستمگری هستم و از تو می خواهم که دعایی به من بیاموزی تا آن را مغتنم دانسته و توسط آن ، از گرفتاری های دو گانه ام خلاصی یابم )) .
آنگا حضرت در پاسخ فرمودند :
(( به هنگام تاریکی شب ، دو رکعت نماز بخوان و در رکعت اول حمد و آیة الکرسی و در رکعت دوم حمد و آیات پایانی سوره ی حشر را تلاوت کن . سپس قرآن را به دست گرفته و بر بالای سرت بگذار و چنین بگو : خدایا ! تو را سوگند میدهم به این قرآن و به پاک مردی که توسط او قرآن را بر ما فرستادی و به مؤمنان راستینی :که آنها را در قرآن ستوده ای و به حق تو بر آنان ، که کسی آشناتر به حق تو از خودت نیست . پس از آن ده مرتبه بگو : ((بک یا الله)) و سپس اسامی چهارده معصوم و انسانهای کامل را بر زبانت جاری کن ، تا به امام دوازدهم که رسیدی ده بار بگو : ((یا ایها الحجة)) ، سپس روی نیاز به سوی پروردگارت بکن و حاجتت را بخواه )) .
راوی می گوید:
آن مرد دستورالعمل را از امام صادق (ع) گرفت و به محل خود بازگشت و پس از مدتی که خدمت آن حضرت مشرف شد ، تمامی گرفتاریهایش برطرف شده بود .
همچنین در سخنان نورانی نبوی آمده است :
(الصلاة معراج المؤمن). (( نماز سکوی پرواز مؤمن به سوی ملکوت اعلاست )) .
روشن است که روزه ، حج ، خمس و زکات ودیگر دستورهای عبادی شارع هم وسیله پرواز روحانی هستند و ذکر نماز به جهت اهمیت آن است . همان گونه که در روایات وارد شده ، برخی از انسانها به مقامی میرسند و چنان اوج می گیرند که بهشت عاشق و چشم به راه آنها می شود :
(( عن النبی (ص) انه قال : ان الجنة مشتاقة الی اربعة نفر : الی مطعم الجیعان و حافظ اللسان و تالی القرآن و صائم شهر رمضان )) .
بهشتی که خیلی از انسانها عاشق و مشتاق اویند و به طمع رسیدن به آن عمری عبادت می کنند ، شیفته و دوست دار چهار طایفه است : سیر کننده ی گرسنه ، نگه دارنده و مراقب زبان ، قاری قرآن و روزه دار ماه مبارک رمضان .
خلاصه اینکه :
توسل به یکی از ابزار پرواز ، زمینه ی عروج انسان را فراهم می سازد تا از زمین و ماده کنده شده و در آسمان معنویت و ملکوت سیر کند .
( سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجدالحرام الی المسجدالاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر )
(( پاک است خدایی که شبانگاه بنده اش را از مسجدالحرام به سوی بیت المقدس برد و از آنجا به ملکوت آسمانها روانه ساخت تا حقیقت جهان هستی را به وی بنمایاند، بی تردید او شنوا و بیناست )) .
اگر پیامبر اکرم (ص) به معراج رفت و در آسمانها پیامبران (ع) را مشاهده کرد و انواع فرشتگان را که به کارهای گوناگون مشغول بودند ، دید و خلاصه ی سرنوشت بشر را مرور کرد و سفرنامه ی او تبیین انواع حالات انسانها است ؛ انسان متوسل نیز به اندازه ظرفیت و گستره ی وجودی اش پرواز میکند و (( بیند آن را که چشم جان بیند )) .
اگر دل از غم دنیا ، جدا توانی کرد
نشاط و عیش ، به باغ بقا توانی کرد
ز منزلات هوس ، گر برون نهی قدمی
نزول در حرم کبریا ، توانی کرد .
(( و من الله التوفیق ))