بیداری مسلمانان
شهادت امام حسین (ع) جامعه ی اسلامی را تکان شدیدی داد و با دمیدن روح مبارزه و فداکاری در کالبد آنان، حصار بی تفاوتی و در خود فرو رفتگی را، که رژیم منحوس اموی، به دور آنان کشیده بود، در هم فرو ریخت.
از پس این حادثه ی دلخراش، جامعه دریافت که حق با اهل بیت پیامبر (ص) است و دولت مخالف آن ها نه تنها به اصول و ارزش های اسلامی پایبند نیست، بلکه رژیمی سفٌاک و مستبد است که می خواهد جامعه ی اسلامی را به جاهلیٌت نخستین برگرداند. از این رو، موجی از تنفٌر علیه دستگاه حکومتی و عاملان آنها ایجاد شد و شیعیان به خود آمدند و از این که فرزند پیامبر خدا (ص) را یاری نکرده بودند، به شدت پشیمان شدند به تدریج، موج بیداری سراسر جامعه ی اسلامی را فرا گرفت و زمینه ی نهضت توابین، قیام حرٌه و دیگر قیام ها فراهم گشت.
سرمشق بزرگ
در حقیقت، می توان اذعان کرد که قیام عاشورا سرفصل مبارزات حق طلبانه شیعه بوده است. دکتر ابراهیم بیضیون می نویسد:
" این قیام دلاورانه سرفصل تازه ای در پیکار شیعه گشود که تا روزگاران دراز، با جان بازی ها و فداکاری های شیعیان ادامه یافت. *... آری، شهادت دلخراش حسین (ع) نتایج مهمٌی در تاریخ عراق و دولت اموی به بار آورد و شیعه نسبت به شکست خود در کربلا، احساس گناه کرد. نظام اموی شتابان در فرونشاندن اثرات این فاجعه کوشید. بدون شک، یزید نخستین مسؤول کشتار کربلا بود. وی با کوته بینی و کج اندیشی، چنین جنایتی را مرتکب شده بود و همین حادثه علت شکست او در خلافتش بود؛ خلافتی که معاویه برای حفظ آن سخت کوشید. معاویه به او سفارش کرده بود که با حسین درگیر نشود، ولی یزید نسنجیده خط بطلان بر سفارش پدر کشید.
دیری نپایید که رژیم اموی ثمره ی کشتار کربلا را به صورتی غیر منتظره به چشم خود دید و از ایستادگی در برابر امواج انقلاب همه جا گیر عاجز ماند."
این قیام بر همه ی اقوام اسلامی تأثیر گذارد سید امیر علی، مورٌخ بزرگ اسلام در این باره می گوید:
"کشتار کربلا در همه قلمرو اسلام، مایه ی وحشت و بیم شد و ایرانیان را به هیجان آورد... ."
ایجاد روح وحدت و همبستگی در مسلمانان
ایجاد روح وحدت و همبستگی در میان مسلمانان و نفوذ مکتب تشیٌع در دل های آنان، از مهم ترین پیامدهای عاشورا بود.
استاد حسن ابراهیم حسن، مؤلٍف تاریخ اسلام می نویسد:
"کشته شدن امام حسین (ع) در تهییج شیعیان و وحدت بخشیدن به آن ها تأثیر بسیاری داشت. قبل از این رخداد، شیعیان پراکنده بودند؛ زیرا شیعه گری یک نظریه ی سیاسی بود که در دل پیروان خود نفوذ نکرده بود و هنگامی که حسین کشته شد، شیعه گری با خون آمیخته گشت و در اعماق قلوب شیعیان نفوذ کرد و عقیده ی راسخ آنان شد."
قیام عاشورا در حقیقت، مشعل فروزانی برای شیعیان و سرمشقی برای قیام های علویان و درس بزرگی از آزادی و آزادمنشی و ثبت موقعیٌت اهل بیت (ع) و حقٌانیٌت آنان در میان جامعه ی اسلامی گردید.
علٌامه مقرٌم می گوید: یکی از نتایج نهضت و قیام سیداالشهدا، حسین بن علی (ع) و آن مجاهده ی بزرگ، که فتحی روشن به دنبال خود داشت، این بود که در علویان تأثیر بزرگی گذارد. پس از حادثه ی کربلا، هر یک از فرزندان علی (ع) و یا کسانی که مذهب علوی داشتند و می خواستند قیام و جهاد کنند، از جهاد مقدس حسین (ع) سرمشق می گرفتند.
هر یک از این گروهای مجاهد می خواستند به نحوی خود را به آل محمٌد (ع) نسبت دهند. اگر چه بعضی از این ها در باطن، نظری دیگر داشتند، اما برای این که کارشان رونق گیرد، تظاهر به طرف داری از اهل بیت (ع) می کردند. تمام افرادی که قیام کردند، نظرشان این بود که باید در جامعه عدل و حق جایگزین ستم و جور گردد.
اینان می گفتند: ما بر ضد دولت باطل قیام کرده ایم و می خواهیم جامعه ی اسلامی بداند که حق آل محمٌد (ع) غصب شده است و باید قیام کرد و دست ستمگر را کوتاه نمود و خارهایی را که در راه دین پیدا شده باید زدود. انقلاب های پیاپی که در بلاد و ولایات پدید آمد، موجب شد که مردم رشد پیدا کنند و حق را عیان مشاهده نمایند.
این قیام توانست نیروهای پراکنده ی شیعه را متحد سازد و زمینه ی همبستگی سیاسی و تشکٌل و سازمان دهی آنان را فراهم نماید.
خربوطلی، دانشمند بزرگ اسلام، معتقد است: شهادت امام حسین (ع) در کربلا، بزرگ ترین حادثه ی تاریخی بود که منجر به تشکٌل و تبلور گروه شیعیان گردید و سبب شد که شیعه به عنوان یک سازمان قوی با مبادی و مکتبی سیاسی و دینی مستقل، در صحنه ی اجتماع اسلام آن روز جلوه کند.
در حقیقت، ضعف عقیده ی شیعیان کوفه، سبب شکست ظاهری قیام امام حسین (ع) شد، با آن که خود مردم شهر، حضرتش را به دیارشان دعوت کرده بودند.
ادامه دارد .....
نظر بدهید |
در این که در کربلا از روز هفتم ماه محرم تا بعد از ظهر عاشورا، امام حسین علیه السلام و یارانش با مشکل آب مواجه شدند تردیدی نیست و منابع و مآخذ تاریخی و روایی به روشنی اثبات می کند که نیروهای عمربن سعد مأموریت یافتند که حسین بن علی و یارانش رادر مضیقه قرار بدهند و مانع آوردن آب به خیمه ها بشوند .
آنان نیروهایی را در اطراف فرات مستقر کردند تا اصحاب امام حسین علیه السلام نتوانند از فرات آب بیاورند . در غیر روز عاشورا امام و یارانش به سختی آب تهیه می کردند ولی روز عاشورا مشکل آب بسیار جدی شد و حتی امام حسین علیه السلام وقتی که خود را به آب رسانید و خواست آب بخورد ، در همان لحظه حصین بن نمیر به سوی آن حضرت تیر پرتاب کرد و در نتیجه نتوانست آب بخورد و امام حسین و یارانش روز عاشورا همه با لب تشنه به شهادت رسیدند و اگر روایت و یا تاریخی بر خلاف این باشد قابل قبول نیست وتشنگی امام حسین و یاران حضرت از مسلمات تاریخ است ودر منا بع معتبر وکهن گزارش شده است . برای مثال به برخی از مآخذ و منابع روایی و تاریخی اشاره می کنیم:
1. امام سجاد علیه السلام فرمود: «و قد منع ابی من الماء الذی کان مطلقا للسباع و الوحوش»(1) پدرم را از آبی که برای درنده ها و حیوانات آزاد بودند، منع کردند.
2. عبیدالله بن زیاد به عمر بن سعد نوشت: ای عمر بن سعد ! بین امام حسین و آب حایل شو، کار را بر او سخت بگیر و نگذار حتی یک قطره آب بنوشند. وقتی که این نامه رسید ، عمرو بن سعد ، عمر بن حجاج را با پانصدنفر سواره مأمور کرد تا مانع برداشتن آب از فرات شوند و از هفتم ماه محرم امام حسین و یارانش دیگر نتوانستند به راحتی آب به دست بیاورند (2)
3. امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: امام سجاد چهل سال برای پدرش امام حسین گریه کرد و هروقت برای او آب می آوردند می گریست و می فرمود: پدرم را تشنه به شهادت رساندند .(3)
4. وقتی که حضرت ابوالفضل به میدان می رفت امام حسین فرمود: برای این بچه ها کمی آب بیاور.(4) این می رساند که روز عاشورا حتی در خیمه ها برای بچه ها هم آب نبوده است.
5. علی اکبر پس از کمی جنگ به خیمه ها آمد و گفت: عطش مرا از پای درآورده است. (5)
6. روز عاشورا امام حسین و ابوالفضل با هم برای آوردن آب به سوی فرات رفتند ولی نیروهای عمر بن سعد مانع شدند و آنان نتوانستد آب بیاورند. (6)
7. امام حسین علیه السلام تلاش می کرد آب به خیمه ها بیاورد ولی شمر گفت: نمی گذارم آب برداری مگر اینکه کشته شوی.(7) این می فهماند که اما م روز عاشورا، تلاش می کرد به خیمه ها آب بیاورد و در خیمه ها مشکل آب وجود داشته است.
8.. یکی از نیروهای عمر بن سعد گفت : ای حسین بن علی! آیا آب فرات را می بینی به خدا سوگند نمی گذاریم یک قطره از آن بنوشی تا بمیری. امام حسین دست به آسمان بلندکرد و گفت: خدایا! او را با تشنگی بکش. دعای امام در حق او قبول شد و او تشنه شد ، از اسبش افتاد ومرد.(8)
9. یزید بن الحصین از یاران امام حسین به نیروهای عمر بن سعد گفت: ای مردم! این آب فرات است ، سگها و خنزیرها از آن می خورند و شما نمی گذارید فرزند پیامبر از آن استفاده کند، آیا این انسانیت است؟ گفتند: سوگند به خدا حسین باید تشنه بمیرد.(9)
10. عبدالله بن حصین ازدی با صدای بلندگفت:ای حسین بن علی! آیا آب فرات را می بینی که همچون آسمان آبی صاف است ، به خدا سوگند یک قطره از آن را نخواهید نوشید تا از تشنگی بمیرید.(10)
11 . حر بن یزید به نیروهای عمربن سعد گفت: «...و شما امام حسین ، اصحاب ، زنان و کودکان او را از آب فرات منع کردید در حالی که از آن آب یهودیان ، مسیحیان ، زرتشتیان می خورند و خوک ها و سگ های عراق در آن فرو می روند. ای مردم! بدانید که تشنگی آن ها را از پا درآورده است..» (11)
کوتاه سخن این که همان گونه که آیت الله مطهری در حماسه حسینی آورده است: مسأله تشنگی امام حسین علیه السلام از مسلمات است و یک مسأله یقینی و قطعی است (12)و تردیدی در آن نیست.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پا ورقی:
1. بحارالانوار، ج 46، ص 109 .
2- همان، ج 46، ص 109.
3- همان ، ج 45 ، ص 149.
4- همان، ص 41.
5- همان، ص 43.
6- همان، ص 50.
7- همان، ص 51.
8- بحار ، ج 44، ص 317.
9- بحار ج 44، ص 318.
10- بحار، ج 44، ص 389.
11- تاریخ طبری، ج 4، ص 325.
12- حماسه حسینی، ج 2، ص 217.
تعداد اصحاب امام علیه السلام در روز عاشورا سی و دو نفر سواره و چهل نفر پیاده بوده است.
از محمد بن ابی طالب نقل شده است که پیادگان هشتاد و دو نفر بوده اند و سید بن طاووس از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که تعداد یاران امام چهل و پنج نفر سواره و صد نفر پیاده بودند.
منابع: قصه کربلا، ص 257-
بحار الانوار، ج 45، ص4.
پس از آن که عمربن سعد اولین تیر را به سوی امام حسین(ع) و یارانش رها کرد، سپاهیان او لشگر امام علیه السلام را تیرباران کردند. امام رو به اصحاب خویش کرد و فرمود:« برخیزید و برای مرگ مهیا شوید که گریزی از آن نیست. خداوند شما را رحمت کند. این تیرها فرستادگان آن قوم به سوی شماست.»
یاران امام به پیکار مشغول شدند و مدتی با آن لشگر نبرد کردند. تیرها همانند باران بر لشگر حسینی میبارید و حدود پنجاه نفر از اصحاب امام حسین علیه السلام در همین تیرباران به شهادت رسیدند.
چند تن از یاران امام حسین(ع) که درکربلا پس از خود امام به شهادت رسیدند عبارتند از:
سوید بن مطاع: او که در جنگ بر اثر جراحات زیاد بیهوش شده و بعد از شهادت امام علیه السلام به هوش آمده بود، وقتی خبر شهادت امام علیه السلام و فریاد کودکان امام را شنید، برخاست و جنگید تا به شهادت رسید.
سعدبن الحرث وبرادرش ابوالختوف: آنها در سپاه عمربن سعد بودند، اما وقتی امام حسین علیه السلام به شهادت رسید و فریاد کودکان را شنیدند، توبه کردند، روی به سپاه کوفه کردند و شمشیر زدند تا به شهادت رسیدند.
محمدبن ابی سعیدبن عقیل: او نیز هنگامی که امام حسین علیه السلام بر روی زمین افتاد و فریاد اهل بیت و کودکان بلند شد، هراسان به در خیمه آمد و به وسیله «لقیط» یا«هانی» به شهادت رسید.
از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون همواره دو جریان حقّ و باطل به موازات هم پیشرفته و کره خاک هیچگاه از مصاف این دو جریان خالى نبوده است. پیروان هر یک از حقمداران گذشته، همواره بسترسازان حقگرایان آینده بودهاند و حق گرایان آینده تداومبخشان راه حقپرستان گذشته. وضعیت باطلپیشهگان و دورافتادگان از صراط مستقیم نیز بر همین منوال بوده است.
در این میان ارتباط حجتهاى الهى در تداومبخشیدن به مسیر صحیح هدایت و سعادت بشر بسیار عمیقتر و محکمتر بوده است؛ چرا که هر نبىّ و ولىّ الهى با در نظر گرفتن شرایط عصرى که در آن به سر مىبرد راه انبیا و اولیاى الهى پیش از خود را تداوم مىبخشد. به عبارت دیگر همه انبیا و اولیاى الهى چراغهاى نورانى هدایتند؛ منتهى هر کدام متناسب با شرایط زمانى و مکانى خود به نور افشانى مىپردازند.
در فرهنگ اسلامى ائمه اطهار (ع) به عنوان جانشینان پیامبر اسلام (ص) همگى نور واحدند و هدف مشترکى را دنبال مىکنند. وجود هر یک از آنان همانند یک مشعل روشن یا عَلَم سرافراز، مسیر صحیح و کامل هدایت را به بندگان خدا نشان مىدهند و آنان را از گرفتار شدن به ضلالت و گمراهى باز مىدارند. با این همه ارتباط و پیوستگى بعضى از آنها با همدیگر از ویژگى و خصوصیتى برخوردار است که از بررسى این گونه از پیوندها مىتوان با مراحل گوناگون چگونگى تداوم مبارزه حقّ و باطل و سرنوشت نهایى این مبارزات و همینطور با بخشى از ریزهکاریهاى دقیق سنتهاى الهى و روند تحقق نهایى اهداف حیاتبخش انبیا و اولیاى الهى آشنا شد.
بدون تردید پیوستگى و ارتباط امام حسین (ع) با آخرین حجت الهى حضرت بقیةاللَّه(ع) بسیار بارز و در خور تعمّق است؛ چرا که با بررسى ابعاد مختلف پیوند این دو حجّت الهى بهخوبى چگونگى فراهم شدن بستر حاکمیّت احکام و ارزشهاى الهى در سرتاسر عالم مشخص مىشود. این نوشته در پى آن است که برخى از پیوستگیهاى حضرت سیدالشهداء(ع) با موعود بزرگ جهانى حضرت مهدى (ع) را روشن سازد.
الف) امام مهدى (ع) از تبار امام حسین(ع)
در مجموعه روایات منقول از پیامبراکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بارها تصریح شده است که منجى عالم بشریت حضرت مهدى(ع) از نسل امام حسین(ع) است. از جمله روایت شده است که پیامبراکرم(ص) در یکى از روزهاى آخر عمر مبارکشان در حالى که دستشان را به شانه امام حسین(ع) گذاشته بودند خطاب به دختر بزرگوارشان حضرت زهرا(ع) فرمودند:
مهدى این امت از نسل این فرزندم است. دنیا به پایان نخواهد رسید مگر اینکه مردى از اولاد حسین(ع) قیام کرده جهان را باعدل و داد پر سازد...1
ایشان در جاى دیگر در ضمن معرفى ائمه اطهار(ع) مىفرمایند:
امامان بعد از من دوازده نفرند که نفه نفر از آنها از تبار فرزندم حسین(ع) است که نهمین نفرشان قائم است این دوازده تن اهل بیت و عترت من هستند. گوشت آنها گوشت من و خون آنها از خون من است.2
امیر مؤمنان علىبنابىطالب(ع) روزى به حضرت اباعبداللَّه(ع) فرمودند:
نهمین فرزند تو اى حسین، قائم آلمحمّد(ص) است او دین خدا را آشکار ساخته وعدالت را در سرتاسر زمین حاکمیّت خواهد بخشید...3
در این باره خود امام حسین(ع) نیز مىفرمایند:
نهمین فرزند من، قائم به حقّ است خداوند به وسیله او زمین مرده را دوباره زنده خواهد ساخت و دین را حاکمیّت خواهد بخشید. او حق را برخلاف میل مشرکان و دشمنان احقاق خواهد کرد.4
ب) تحقق اهداف عاشورا با قیام مهدى (ع)
امام حسین(ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنّت پیامبر اکرم (ص) و از بین بردن بدعتهایى که در نتیجه حاکمیت بنى امیّه در دین ایجاد شده بود قیام کردند و در طول مسیر مدینه تا کربلا ضمن اشاره به انگیزه قیام شان فرمودند:
من به منظور ایجاد اصلاح در امّت جدم رسول خدا (ص) قیام کردهام مىخواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدّم پیامبراکرم(ص) و پدرم علىبنابىطالب(ع) عمل مىکنم.5
آن حضرت در نامهاى به بزرگان قبایل بصره تصریح مىکنند:
من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبرش دعوت مىکنم. در شرایطى که اکنون ما زندگى مىکنیم سنت رسول خدا(ص) از بین رفته و به جاى آن بدعت و احکام و ارزشهاى غیر اسلامى نشسته است مرا بپذیرید و به یارى من برخیزید. شما را به راه ارشاد و رستگارى هدایت خواهم کرد.6
از مجموعه این گونه ازسخنان امام حسین (ع) اهداف والاى نهضت عاشورا بهخوبى روشن مىشود که احیاى قرآن، احیاى سنت نبوى و سیره علوى، از بین بردن کجرویها، حاکم ساختن حق، حاکمیّت بخشیدن به حقپرستان، از بین بردن سلطه استبدادى حکومت ستمگران، تأمین قسط و عدل در عرصههاى اجتماعى و اقتصادى و... از جمله آنهاست.
از طرف دیگر وقتى اهداف قیام منجى عالم بشریت و ویژگیهاى حکومت جهانى آن حضرت را مورد بررسى قرار مىدهیم همین اهداف و انگیزهها حتى با تعابیر مشابه با تعابیر بهکار رفته در مورد نهضت حسینى قابل مشاهده است.
حضرت على بن ابیطالب(ع) در توصیف سیره حکومتى امام مهدى(ع) مىفرمایند:
هنگامى که دیگران هواى نفس را بر هدایت مقدم بدارند او [مهدى موعود (ع)] امیال نفسانى را به هدایت بر مىگرداند و در شرایطى که دیگران قرآن را با رأى خود تفسیر و تأویل خواهند کرد او آراء و عقاید را به قرآن باز مىگرداند. او به مردم نشان خواهد داد که چگونه مىتوان به سیره نیکوى عدالت رفتار کرد و او تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوى را زنده خواهد ساخت.7
امام باقر(ع) در روایتى مىفرمایند:
قائم آل محمّد(ص) مردم را به سوى کتاب خدا، سنّت پیامبر(ص) و ولایت على بن ابى طالب (ع) و بیزارى از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد.8
امام صادق (ع) مىفرمایند:
حضرت مهدى(ع) تمام بدعتهاى ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهد برد و در مقابل، تکتک سنتهاى نبوى را به اجرا در خواهد آورد.9
آن حضرت در جاى دیگر ضمن تصریح به این حقیقت که امام مهدى(ع) بر طبق سیره و روش رسول اکرم(ص) عمل خواهد کرد؛ درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین مىفرماید:
قائم آل محمّد(ص) به همان شیوهاى که پیامبر اکرم(ص) رفتار مىکردند رفتار خواهد کرد آنچه از نشانه و ارزشها و شیوههاى جاهلیت که باقى ماندهاند از میان برمىدارد و پس از ریشه کن کردن بدعتها احکام اسلام را از نو حاکمیّت مىبخشد.10
امام صادق(ع) در زمینه نوع قضاوت و داورى و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم نیز مىفرمایند:
چون قائم ما قیام کنند در بین مردم به عدالت داورى خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روى زمین جمع خواهد شد و راهها امن شده... و هر صاحب حقّى به حقّ خود دست خواهد یافت و احکام و ارزشهاى حیاتبخش دینى در سرتاسر جامعه حاکمیّت پیدا خواهد کرد.11
نتیجه آن که علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدى(ع) در زمان حکومت جهانى حضرت ولى عصر (ع) بذرها و نهالهاى غرس شده در جریان قیام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد و تمام اهداف انبیاى الهى از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعى صلح و امنیّت و سعادت را خواهد چشید.
ج) مهدى(ع) منتقم خون امام حسین(ع)
یکى از القاب حضرت مهدى(ع) منتقم است. در توضیح علّت برگزیده شدن این لقب بر آن حضرت مطالب زیادى در سخنان اهل بیت(ع) وارد شده است. از جمله در روایتى که از امام محمّدباقر(ع) نقل شده، وقتى از آن حضرت سؤال مىکنند که چرا فقط به آخرین حجّت الهى قائم گفته مىشود؟ آن حضرت در پاسخ مىفرمایند:
چون در آن ساعتى که دشمنان، جدّم امام حسین(ع) را به قتل رساندند فرشتگان با ناراحتى در حالى که ناله سرداده بودند عرض کردند پروردگارا! آیا از کسانى که برگزیده و فرزند برگزیده تو را ناجوانمردانه شهید کردند در مىگذرى؟ در جواب آنها خداوند به آنان وحى فرستاد که: اى فرشتگان من! سوگند به عزّت و جلالم از آنان انتقام خواهم گرفت هرچند بعد از مدّت زمان زیادى. آن گاه خداوند متعال نور و شبح فرزندان امامحسین(ع) را به آنان نشان داد و پس از اشاره به یکى از آنان که در حال قیام بود فرمود: با این قائم از دشمنان حسین(ع) انتقام خواهم گرفت.12
در تفسیر آیه »وَمَنْ قفتفلَ مظلوماً فقد جَعَلْنا لفوَلیّه سلطاناً...؛ هر کس مظلومانه کشته شود ما براى ولى او تسلطى بر ظالم قرار مىدهیم«...13 از امام صادق (ع) روایت شده است که:
مراد از مظلوم در این آیه، حضرت امام حسین(ع) است که مظلوم کشته شد و منظور »جَعَلنا لفوَلیّفه سلطاناً« امام مهدى(ع) است14
امامباقر(ع) نیز تصریح مىکنند:
ما اولیاى دم امام حسین(ع) هستیم. هنگامى که قائم ماقیام کنند پىگیرى خون امام حسین(ع) خواهد کرد.15
در دعاى ندبه نیز به این حقیقت با این تعبیر تصریح شده است:
أینَ الطالفبف بفدَمف المَقتولف بفکَربَلا.
کجاست آن عزیزى که پس از ظهورش خون شهید مظلوم کربلا را از دشمنان باز پس خواهد گرفت...16
همچنین روایت شده است که حضرت مهدى(ع) پس از ظهور بین رکن و مقام براى مردم خطبه خواهد خواند و در مهمترین قسمت خطبه به صورت مکرر با نهایت اندوه و تأثر شهادت مظلومانه امام حسین(ع) را مورد اشاره قرار خواهد داد از جمله خواهد فرمود:
اى مردم جهان! منم امام قائم. منم شمشیر انتقام الهى که همه ستمگران را به سزاى اعمالشان خواهم رساند و حقّ مظلومان را از آنها پس خواهم گرفت. اى اهل عالم! جدّم حسین بن على(ع) را تشنه به شهادت رساندند و بدن مبارک او را عریان در روى خاکها رها کردند. دشمنان از روى کینه توزى جدم حسین(ع) را ناجوانمردانه کشتند...17
در حقیقت با این گونه از عبارات نوید انتقام خون به ناحق ریخته امام حسین(ع) را به جهانیان خبر مىدهد...
و هم چنین به دلالت روایات فراوانى شعار یاران امام مهدى(ع) پس از ظهور این جمله بسیار الهامبخش است:
یالثارات الحفسَین(ع)18.
اى بازخواست کنندگان خون حسین(ع).
این جمله اشاره به این معنا دارد که هنگام انتقام خون پاک امام حسین(ع) فرارسیده است کسانى که مىخواهند از دشمنان آن حضرت انتقام خون بهناحقّ ریخته حجّت الهى را بگیرند مهیا شوند.
د) مهدى(ع) همیشه به یاد حسین(ع)
از آنجا که امام حسین(ع) با تمام وجود همه توانمندیها و سرمایههاى خود را ایثار کرد تا اسلام را از خطر اساسى برهاند؛ آخرین حجت الهى نیز تصریح دارند که همواره به یاد ایثارگرى و فداکاریهاى آن حضرت هستند و شب و روز با یادآورى مصیبتهایى که بر ایشان روا داشته شد خون گریه مىکنند.
در بخشى از زیارت »ناحیه مقدسه« در این باره مىخوانیم:
...اگر روزگار وقت زندگى مرا از تو [اى حسین(ع)] به تأخیر انداخت و یارى و نصرت تو در کربلا در روز عاشورا نصیب من نشد، اینک من هر آینه صبح و شام به یاد مصیبتهاى تو ندبه مىکنم و به جاى اشک بر تو خون گریه مىکنم...
بدون تردید این قبیل از تعابیر نهایت محبّت و دلبستگى حضرت مهدى(ع) رابه سیّد الشهداء (ع) نشان مىدهد و ضرورت زنده نگه داشتن خاطره اباعبداللّه (ع) از جمله از طریق عزادارى براى آن حضرت را مورد تأکید قرار داده و عمق فاجعه کربلا و جنایت بنى امیه به اسلام و انسانیت را افشا مىکند.
حتى این به یاد امام حسین(ع) بودن در عملکرد سایر ائمه اطهار(ع) نیز به چشم مىخورد؛ یعنى آنها نیز در مواقع اشاره به فداکاریها و مظلومیتهاى امام حسین(ع) به گونهاى موضوع امام مهدى (ع) را مورد تأکید قرار دادهاند به عنوان مثال در دعاى ندبه امام صادق(ع) یاد سیّد الشهداء (ع) به همراه امام مهدى(ع) گرامى داشته شده است. در حقیقت شکایت شهادت جانگداز حضرت امام حسین(ع) به ساحت مقدّس حضرت بقیةاللّه(ع) شده است ودرخواست مىشود که به عنایت خداوند متعال هر چه زودتر زمینه ظهور فراهم شود بلکه هر چه زودتر مهدى موعود(ع) ظهور نموده انتقام خون آن حضرت را از دشمنان بگیرند...و حتى به پیروان اهل بیت(ع) توصیه مىشود که در شب میلاد امام عصر (عج) از زیارت امام حسین(ع) غافل نشوند.
البتّه این موضوع به همین صورت در مورد امام حسین(ع) نیز مطرح است؛ یعنى حضرت اباعبداللّه حسین(ع) نیز همواره به یاد مهدى موعود بودهاند. در دعاى روز ولادت امام حسین (ع) از امام مهدى (ع) یاد مىشود و در روز عاشورا و در زیارت عاشورا نام و یاد مهدى(ع) تسلى بخش قلب سوزان شیفتگان اهل بیت(ع) است.
مجموعه این برنامههاى حساب شده، پیوند عاشورا و امام حسین(ع) را با قیام جهانى امام مهدى(ع) هر چه بیشتر روشن مىسازند.
گذشته از همه آنچه بیان شد، طبق روایات بسیارى که از حضرات معصومین(ع) نقل شده است در بسیارى از مسائل جزئى نیز امام مهدى (ع) با امام حسین(ع) پیوستگیها و ارتباطات قابل توجهى دارند که از آن جمله است:
1. روز ظهور امام مهدى(ع) مقارن با روز عاشورا است. از امام باقر (ع) روایت شده است:
قائم آل محمّد(ص) در روز شنبه که مصادف با روز عاشورا؛ یعنى همان روزى که حضرت اباعبداللّه(ع) به شهادت رسیدند قیام خواهد کرد.19
2. از مجموعه روایات به خوبى روشن مىشود همانگونه که امام حسین(ع) نهضت خود را از مکه آغاز کردند؛ یعنى پس از خارج شدن از مدینه به مکه آمدند و از کنار بیتاللَّه قیام خود را به مردم خبر دادند و به سمت کوفه حرکت کردند، حضرت مهدى (ع) نیز از کنار بیت اللّه جهانیان را به بیعت با خود فرا خواهد خواند و آن گاه حرکتهاى اصلاحى را تداوم خواهد بخشید و در نهایت مقرّ حکومتى خویش را در کوفه قرار خواهد داد.
3. حتى طنین صداى امام مهدى(ع) همان طنین صداى امامحسین(ع) است. پیام مهدى(ع) همان پیام حسین(ع) است که فریاد مىزند:
اى مردم مگر نمىبینید به حقّ عمل نمىشود و از باطل خوددارى نمىگردد... امربه معروف و نهى از منکر کنار گذاشته شده است و احکام الهى و سنن پیامبر (ص) آشکار هتک مىشود و...
این پیام و هشدار در لحظه ظهور با همان صدا به مردم جهان اعلام خواهد شد که امام حسین(ع) در روز عاشورا با همان لحن و آهنگ مردم را به تبعیت از حقّ و اعراض از بدیها فرا خواندند:
إنّ صوت القائم یشبه بصوت الحسین(ع).
صداى [گیرا و دلنواز] قائم شبیه [طنین خوش] صداى اباعبداللّه(ع) است.
4. برخى از یاران حسین(ع) پس از رجعت در رکاب امام مهدى(ع) به یارى آن حضرت خواهند پرداخت و حتى برخى از فرشتگانى که جزء اصحاب امامحسین(ع) بودهاند در خدمت قائم آل محمّد(ص) خواهند بود و... .
»أللّهمّ نرغب إلیک دولة کریمة تعزّبها الإسلام و أهله و تفذّفلف بها النفاق و أهله...«
آیاتى که امام حسین علیه السلام در مسیر راه به آن استناد فرمودند:
آیه اوّل : همین که نماینده یزید در مدینه (مروان ) تصمیم گرفت که از امام حسین علیه السلام براى یزید بیعت بگیرد، امام فرمود: ویلک یا مروان فانّک رجس واى برتو، تو پلید هستى و ما خانواده اى هستیم که خداوند در شاءن ما فرموده است : انّما یرید اللّه لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّرکم تطهیرا(1) همانا خداوند مى خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدى (احتمالى ، شک و شبهه اى ) را بزداید و شما را چنانکه باید و شاید پاکیزه بدارد.
آیه دوّم : امام حسین علیه السلام در پایان وصیت نامه اى که قبل از حرکت به کربلا نوشتند، به این آیه استناد کردند: و ما توفیقى الا باللّه علیه توکّلت و الیه اُنیب (2) توفیق من به جز به (اراده ) خداوند نیست که بر او توکّل کرده ام و به او روى آورده ام .
آیه سوّم : همین که براى فرار از بیعت با یزید، از مدینه به سوى مکه خارج شدند (28 رجب )، این آیه را تلاوت فرمودند: فخرج منها خائفا یترقّب قال ربّ نجّنى من القوم الظالمین (3) آنگاه که (موسى ) از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت : پروردگارا! مرا از قوم ستمکار نجات بده .
آیه چهارم : شیخ مفید قدس سرّه مى گوید: همین که امام حسین علیه السلام به سوى مدینه رهسپار شد، گروه هایى از جن و فرشته براى یارى آن حضرت حاضر شدند، امّا امام این آیات را تلاوت فرمودند: اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیّدة (4) هرجا که باشید و لو در برجهاى استوار سر به فک کشیده ، مرگ شما را فرا مى گیرد. همچنین آیه ى : کبَرز الّذین کتب علیهم القتل الى مضاجعهم (5) کسانى که کشته شدند، در سرنوشتشان نوشته شده بود (با پاى خویش ) به قتلگاه خود رهسپار مى شدند.
آیه پنجم : همین که امام حسین علیه السلام شب جمعه سوم شعبان (قبل از حرکت به کربلا) وارد مکه شدند، این آیه را تلاوت فرمودند: و لمّا توجّه تلقاء مَدیَن قال عسى ربّى اَن یهدنى سواء السبیل (6) و چون رو به سوى مدین نهاد، گفت : باشد که پروردگارم مرا به راه راست راهنمایى کند.
آیه ششم : در مکه همین که با ابن عباس گفتگو مى کردند درباره ى بنى امیّه این آیات را تلاوت فرمودند: انّهم کفروا باللّه و برسوله و لایاءتون الصلاة الاّ و هم کُسالى (7) آنان به خداوند و پیامبر او کفر ورزیده و جز با حالت کسالت به نماز نپرداخته اند.... و همچنین آیه ى : یرائون الناس و لایذکرون الله الا قلیلا با مردم ریاکارى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى کنند. و آیه ى مذبذبین بین ذلک لا الى هؤ لاء و لا الى هؤ لاء و من یضلل اللّه فلن تَجِدَ له سبیلا(8) در این میان (بین کفر و ایمان ) سرگشته اند، نه جزو آنان (مؤ منان ) و نه جزو اینان (نامؤ منان ) و هر کس که خداوند در گمراهى واگذاردش ، هرگز براى او بیرون شدنى نخواهى یافت . و فرمودند: کلّ نفس ذائقة الموت و انّما توفّون اُجورکم (9) هر جاندارى چشنده (طعم ) مرگ است و بى شک در روز قیامت پاداشهایتان را به تمامى خواهند داد.
آیه هفتم : در آستانه عید قربان که امام حسین علیه السلام از مکه به سوى کربلا حرکت کردند، نماینده یزید در مکه راه را بر حضرت بستند، درگیرى با تازیانه رخ داد، به امام حسین گفتند: مى ترسم شما میان مردم شکاف بیفکنى !! حضرت این آیه را تلاوت فرمودند: لى عملى و لکم عملکم انتم بریئون مما اعمل و انا برى ء مما تعملون (10) عمل من از آن من و عمل شما از آن شما، شما از آنچه من مى کنم برى و برکنارید و من از آنچه شما مى کنید برى و برکنارم .
آیه هشتم : همین که در مسیر کربلا خبر شهادت مسلم را شنیدند فرمودند: انّا للّه و انّا الیه راجعون کسانى که چون مصیبتى به آنان رسد، گویند: ما از خداییم و به خدا باز مى گردیم .
آیه نهم : در نزدیکى کربلا همین که حُر به امام گفت : چرا آمده اى ؟ فرمود: نامه هاى دعوت شما مرا به اینجا آورد، ولى حالا پشیمان شده اید و این آیه را تلاوت فرمود: فمَن نَکَث فانّما یَنکُث على نفسه (11) پس هرکس که پیمان شکند، همانا به زیان خویش پیمان شکسته است .
آیه دهم : در مسیر کربلا همین که خبر شهادت نامه رسان خود قیس بن مسهّر صیداوى را شنید گریه کرد و این آیه را تلاوت فرمودند: و منهم مَن قَضى نَحبَه و منهم مَن یَنتَظر و ما بَدّلوا تَبدیلا(12) از ایشان کسى هست که بر عهد خویش (تا پایان حیات ) به سربرده است و کسى هست که (شهادت را) انتظار مى کشد و هیچ گونه تغییر و تبدیلى در کار نیاورده اند.
آیه یازدهم : همین که فرماندار کوفه (ابن زیاد) نامه رسمى براى حُر فرستاد که راه را بر حسین علیه السلام ببندد و او نامه را به امام عرضه داشت ، امام این آیه را تلاوت فرمودند: و جعلناهم ائمّة یدعون الى النار...(13) و آنان را پیشوایانى خواندیم که به سوى آتش دوزخ دعوت مى کنند و روز قیامت یارى نمى یابند.
آیه دوازدهم : امام حسین علیه السلام در کربلا درباره لشکر یزید براى دخترش سکینه این آیه را تلاوت فرمود: اِستَحوَذ علیهم الشیطان فاَنساهم ذکر اللّه (14) شیطان بر آنان دست یافت ، سپس یاد خدا را از خاطر آنان برد.
آیه سیزدهم : در روز عاشورا براى لشکر یزید این آیه را تلاوت فرمود: فاجمعوا اَمرکم و شُرکائکم ثمّ لایکن امرکم غُمّة ثمّ اقضوا الىّ و لاتنظرون (15) شما با شریکانى که قائلید، کارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم کنید سپس در کارتان پرده پوشى نکنید، آنگاه کار مرا یکسره کنید و مهلتم ندهید.
و نیز آیه انّما ولىّ اللّه الذى نزل الکتاب و هو یتولّى الصالحین (16) سرور من خداوند است که (این ) کتاب آسمانى را فرو فرستاده است و او دوستدار شایستگان است . و نیز آیه ى : و انّى عذت بربّى و ربّکم ان ترجمون (17) و من از شرّ اینکه سنگسارم کنید، به خود و پروردگار شما پناه مى برم . و همچنین آیه ى : اعوذ بربّى و ربّکم من کلّ متکبّر لایؤ من بیوم الحساب (18) من به پروردگار خود و پروردگار شما از (شرّ) هر متکبّرى که به روز حساب ایمان ندارد، پناه مى برم .