حارث همدانی یکی از دوستان و ارادتمندان مخلص حضرت علی علیه السلام بود و مقام ارجمندی نزد امام داشت. حارث مریض شد و حضرت علی علیه السلام به عیادت او رفت و پس از احوال پرسی فرمود: ای حارث! به تو بشارت می دهم که مرا وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط و کنار حوض کوثر و موقع (مقاسمه) می بینی و می شناسی. حارث عرض کرد: مقاسمه چیست؟
حضرت فرمود: مقاسمه با آتش انجام می گیرد، من در روز قیامت با آتش جهنم مردم را تقسیم می کنم، به آتش می گویم: ای آتش! این دوست من است، او را رها کن و این دشمن من است او را بگیر، آن گاه حضرت دست حارث را گرفت و فرمود: ای حارث! همین طور که دست تو را گرفتم پیامبر صلی الله علیه و اله نیز دست مرا گرفته بود، در آن وقت من از حسد قریش و منافقان به آن حضرت شکایت نمودم، ایشان به من فرمودند: هنگامی که روز قیامت برپا شود من ریسمان محکم خدا را می گیرم و تو ای علی! دامن مرا می گیری و شیعیان، دامن تو را می گیرند.
سپس سه بار فرمود: ای حارث! تو با آن کسی که دوستش داری خواهی بود و همراه کردارت هستی. حارث برخاست و از شدت خوشحالی عبای خود را می کشانید و می گفت: بعد از این باکی ندارم که من به سوی مرگ روم یا مرگ بر سوی من آید.
عمر دنیایی
امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح دو هزار و سیصد سال زندگی کرد. شهرها را بنا کرد و فرزندانش را در آن سکونت داد، سپس ملک الموت نزد او آمد در حالی که زیر آفتاب بود.
گفت: السلام علیک یا نوح! سلام او را جواب داد و گفت: ای فرشته مرگ! برای چه آمدی؟
گفت: آمده ام جانت را بگیرم.
گفت: صبر کن تا از آفتاب به سایه روم، آن گاه جابه جا شد.
نوح گفت: ای فرشته مرگ! تمام آنچه از دنیا بر من گذشت مانند این جا به جا شدنم بود.
نظر |