نظر |
قطعه ای از خاک کربلا که در موزه حرم امام حسین علیه السلام نگهداری می شود و ظهر عاشورا به رنگ قرمز تغییر رنگ داد و شبکه کربلا این لحظه رو به صورت مستقیم پخش کرد.
فضیلت و آثار و برکاتی که برای تربت حسینی است، برای هیچ تربتی و قطعهای از قطعات زمین نیست. خاک کربلا قطعهای از بهشت است که خداوند قادر متعال به واسطه قدردانی از یک فداکار در راه دین که تمام هستی خود را فدا کرده، در آن خاک، برکت و فضیلت و شفا قرار داده است.
قطعه ای از خاک کربلا که در موزه حرم امام حسین علیه السلام نگهداری میشه و ظهر عاشورا به رنگ قرمز تغییر رنگ داد و شبکه کربلا این لحظه رو به صورت مستقیم پخش کرد.
نام مبارک امام حسین علیه السلام با محرّم پیوند خورده و جان فشانی او و 72 یار باوفایش، به محرم، روح و حیات دمیده است و این ماه برای شیعیان و عاشقان سید و سالار شهیدان از سال 61 هـ . ق تا به حال، ماه حزن و اندوه بوده است.
کربلا، نامی است که از گذشته های دور به یادگار مانده. از آن زمان که حضرت ابراهیم علیه السلام در مسیر هجرتش از سرزمین «اُور» به مکّه، پس از عبور از کناره رود فرات به سرزمین پُر برکت کربلا رسید و در آنجا به عبادت خداوند پرداخت.1
واژه کربلادرباره این واژه سخنان و گفته های فراوانی وجود دارد؛ کربلا به یک معنا سرزمین بلا و مصیبت خوانده شده است. این واژه ترکیب شده از «کار» به معنای نجات و «بلاه» به معنای حیات و اَمان؛ یعنی: یافتن حیات. این مفهوم2 هماهنگ با روایتی است که می گوید: کربلا، بقعه ای است که خداوند در آن نوح و کسانی را که به او ایمان آورده بودند، نجات داد.3
کربلا به زبان آرامی به معنای «سرزمین خدا» است.4 در قرآن کریم خداوند نجات حضرت موسی علیه السلام، هارون و قوم بنی اسرائیل را از دست فرعون و ظلمهای او در حقّ ایشان، با تعبیر «کَرْب» (نجات از بلای عظیم) بیان می کند: وَ نَجَّیناهُما وَ قَوْمَهُما مِنَ الْکَرْبِ الْعَظیمِ صافات/115. واژه کَرْب، چهار بار در قرآن مجید آمده است.5
اوصاف امام حسین علیه السلامقرآن کریم، انبیای الهی را هدایتگر مردم به امر الهی در پرتو صبر و یقین و عبادت معرفی می کند: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَینا إِلَیهِمْ فِعْلَ الْخَیراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ ایتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدینَ أنبیاء/73؛ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِایاتِنا یوقِنُونَ سجده/24.
امام حسین علیه السلام مظهر این وصف برجسته انبیای الهی است. از این رو، پیامبر اکرم او را مصباح و چراغ فروزان هدایت معرفی کرده است: «إنّ الحسین مِصباحُ الهدی و سَفینَةُ النّجاةِ»6.
1. امر به معروف: قرآن می فرماید: شما بهترین امّت هستید، در صورتی که امر به معروف و نهی از منکر کنید: کُنْتُمْ خَیرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ آل عمران/110.
حضرت سیدالشهدا نیز در هدف از قیام خود می فرماید: من برای احیای امر به معروف و نهی از منکر خروج کردم؛ « إنّما خَرَجْتُ بِطَلَبِ الإصلاحِ فی أُمَّةِ جَدی محمد أُرید أن آمُر بالمَعروف وَ انهی عَنِ المُنکر».7
2. معلّم عزّت و عمل صالح: قرآن مجید می فرماید: هر کس خواهان عزّت است، عزّت در پرتو ایمان و عمل صالح پدید می اید: مَنْ کانَ یریدُ الْعِزَّةَ فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمیعًا إِلَیهِ یصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیبُ وَ الْعَمَلُ الصّالِحُ یرْفَعُهُ فاطر/10. امام حسین علیه السلام در قیام خود در کربلا، طالب عزّت بود و گریزان از ذلّت: «هَیهاتَ منِّی الذّلّة».8
3. معلّم ایثار و انفاق: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ آل عمران/92؛ به مقام نیکان نایل نمی شوید، مگر با انفاق برخی چیزهایی که دوست دارید. امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تمام آنچه را که در اختیار داشت و همه آنها محبوب او بود، در راه خدا انفاق کرد.
4. صاحب نفس مطمئنّه: یا ایتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ؛ ارْجِعی إِلی رَبِّکِ راضِیةً مَرْضِیةً؛ فَادْخُلی فی عِبادی؛ وَ ادْخُلی جَنَّتی فجر30-27. امام صادق علیه السلام فرمودند: سوره مبارک فجر را در نمازهای واجب و مستحب بخوانید؛ زیرا این سوره مبارک در شأن امام حسین علیه السلام است. شخصی علّت آن را جویا شد، حضرت در پاسخ فرمودند: به دلیل آنکه امام حسین علیه السلام صاحب نفس مطمئنّه بود که خداوند از او راضی و او از خداوند راضی بود. (و یکی از مصادیق بارز این آیه شریف، امام حسین علیه السلام است)9
5. خوف و خشیت الهی: قرآن مجید در وصف انبیا می گوید: پیامبران پیشین کسانی بودند که در تبلیغ رسالت الهی، از خدا می ترسیدند و از هیچ کس دیگر هراسی نداشتند: الَّذینَ یبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللّهِ وَ یخْشَوْنَهُ وَ لا یخْشَوْنَ أَحَدًا إِلاَّ اللّهَ أحزاب/39. امام حسین علیه السلام نیز دارای این دو خصیصه برجسته است:
1. تنها از خداوند می ترسید. در دعای عرفه می فرماید: « اللهم اجْعلنی أَخشاکَ کَأنّی أراک»؛ خدایا! مرا آن گونه قرار ده که از تو بترسم، آن سان که گویی تو را می بینم.
2. از غیر خدا نمی ترسید. امام حسین علیه السلام می فرماید: اگر در دنیا، هیچ پناهگاهی نداشته باشم و کسی مرا حمایت نکند، من با یزیدبن معاویه بیعت نخواهم کرد: «لَو لَم یکُن لِی مَلْجَأَ وَ لا مَأوی لَما بایعْتُ یزیدُبنُ مُعاویة»10 آزمونی بالاتر از آزمون حضرت ابراهیم: وَ إِذِ ابْتَلی إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنّی جاعِلُکَ لِلنّاسِ إِمامًا بقره/124؛ و (یاد آور) هنگامی که ابراهیم را خداوندش، با کلماتی بیازمود و او (ابراهیم) در همة آنها موفّق شد (آنها را به اِتمام رساند). خداوند گفت: تو را امام مردم قرار می دهم ... .
آزمونهای ابراهیم علیه السلام عبارت بودند از: امتحان ذبح اسماعیل، ساکن کردن هاجر و نوازش اسماعیل در جوار کعبه در سرزمین بی آب و گیاه و آزمون او در لحظه فرو افتادن در آتش نمرودیان و ... .
کسی که به حماسه های عظیم عاشورا چشم بیندازد، دشوارتر بودن آزمونهای حضرت حسین علیه السلام را لمس می کند:
ـ به قربانگاه بُردن جوان و نورس و خردسال شیر خوار
ـ اِسکان زنان و کودکان در قلب سی هزار انسان شیفته زندگی زوال پذیر دنیا
ـ اِتّکا و اِتّکال به خداوند، حتّی در قتلگاه در قالب نیایش عاشقانه و رضایت مندانه.
و دهها آزمون دشوار دیگر که در واژه واژه این تاریخ درخشان رخ می نماید.
بخشی از اسرار توجّه دادن مردمان به این روز و این حادثه، همین پایداری بر پاکی و بروز غیرت و هویت انسانی و اسلامی و پیامهای بی شماری است که در این واقعه بروز دارد.
6. پیشتازی و پیش دستی در نیکیها: فَاسْتَبِقُوا الْخَیراتِ مائده/48 ؛ در خوبیها بر یکدیگر پیشی بگیرید.
در روایت معروفی آمده است: «بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری هست؛ اما اگر که انسانی در راه خدا به شهادت برسد، بالاتر از آن چیز دیگری نیست.» این خیر بزرگ شهادت، آن چنان جلوه گری می کرد و مشتاقان را به سبقت از یکدیگر در عرصه آسمانی نینوا می کشانید که تا یاران امام حسین علیه السلام زنده بودند، اجازه نمی دادند که یک نفر از خاندان بنی هاشم، پای به میان بگذارد و فرزند برومند حسین، علی اکبر، در میان بنی هاشمیها سبقت می گرفت و هر کدام بر دیگری پیشی می جستند.
به راستی، شایسته است که عاشقان و یاران حسینی نیز از سیره اصحاب آن امام همام الگو بگیرند؛ «تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل».
7. عارف به قرآن: سیدالشهداء علیه السلام فرمود: القرآن ظاهرهُ أَنیقُ و باطِنُه عَمیقٌ؛ قرآن، ظاهرش زیبا و شگفت انگیزست و باطنش ژرف و عمیق.11
همان طور که قرآن صامت از ظاهری شگفت و باطنی ژرف برخوردار است، وجود امام حسین علیه السلام به عنوان قرآنی ناطق از همین شگرفی و ژرفی در ظاهر و باطن و صورت و سیرت برخوردار است و ما در زیارت ناحیه مقدّسه در اوصاف آن امام می خوانیم: «و عَظیم السّوابق ...»12؛ تو دارای برتریهای با عظمت هستی.
8. دوستدار واقعی قرآن: امام حسین علیه السلام می فرماید: «خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن را دوست می دارم».13 در شب عاشورا که امام حسین علیه السلام به تلاوت قرآن مشغول بود، گروهی از لشگریان پسر سعد برای اطّلاع از احوال امام حسین علیه السلام و یاران از او نزدیک خمیه ها آمدند و ملاحظه کردند که امام با یک صورت ملکوتی و جذّاب ؛ ایاتی از سوره آل عمران را تلاوت می کند.14 امام حسین علیه السلام در ظهر عاشورا نیز در بحبوحه جنگ، نماز را به همراه یارانشان در کربلا اقامه می کنند.
9. اِحیاگر قرآن: از آنجا که قرآن کریم بعد از پیامبر به دست اُمویان و عوامل آنها مطابق میل و منافعشان تفسیر می شد، امام حسین علیه السلام رسالت اِحیای قرآن را با پیام بلند عاشورا آغاز کرد. این بار قرآن از حنجره امام حسین علیه السلام تلاوت شد و رسوم جاهلیت را در هم شکست و خفقان جامعه آن روز مسلمانان را از بین بُرد و ایشان را از خواب غفلت بیدار کرد. خود ایشان درباره احیاگری قرآن می فرماید: «شما را به زنده ساختن ایات قرآن و از میان بُردن بدعتها فرا می خوانم. اگر دعوت مرا بپذیرید، به راه راست و هدایت خواهید رسید.»15
پی نوشت ها:1. فی رحاب ائمه اهل البیت، ایت الله محسن امین، ج3، ص 101.
2. معجم علامات آشوری، شماره 366.
3. بحارالانوار، ج 101 ، ص 33.
4. القرآن و علم الآثار، سیدسامی البرری، ج 1، ص 25 ـ 23.
5. صافات/ 76، 115؛ انعام 64/ انبیاء 76.
6. بحارالانوار، ج 36، ص 205.
7. نفس المهموم، ص 45.
8. بحارالانوار، ج 45 ، ص 83.
9. همان، ج 24 ،ص 93.
10. همان، ج 89 ص 328.
11. همان ج 44 ، ص 329.
12. نفس المهموم ص 7.
13. العترت و القرآن، ص 97.
14. الإرشاد و المفید، ج 1 ،ص 232، 601.
15. کلمات قصار امام حسین علیه السلام، ابوالقاسم حالت، ص 75.
دلم دوباره مدام بهانه می گیرد
دلم باز بی تابی می کند
شاید پر پر شدنت را دلم بهانه گرفته است
شاید دلم دوباره بی تاب بارگاه ملکوتیتان شده است
آقای من
مولای من
این شب ها دلم می خواهد همنوا با زیارت عاشورا، با بغضی که این روزها به گلویم چنگ انداخته چون شب های گذشته فریاد بزند، دوست دارم برای هزارمین بار چشمانم را ببندم و دلم را راهی کنم به سوی بارگاهتان ،به سوی بین الحرمین و بگویم مرا یاری جز شما نیست.
ای آقای من
ای مولای من
آری
بگذارید بگویم:
باید بروم
آری باید بروم به سرزمینی دور
سرزمینی که قلب م?منین در آنجا جامانده است
سرزمینی که این روزها میزبان عاشقان شماست
عاشقانی که از هر سوی دنیا با هر وسیله ایی به سوی شما می شتابند تا بیعتی دوباره را با مولای شهیدشان تجدید کنند
سرزمینی که هنوز ندای هل من ناصر ینصرنی از آن به گوش می رسد.
سرزمینی که هنوز فراتش شرمنده سقای صحرای کربلاست
شرمنده اسرای کربلاست
گویی دیگر او را یارای جوشیدن و خروشیدن نیست
چگونه می تواند بخروشد در حالی که مولایمان حسین و یارانشان تشنه لب به دیدار رسول خدا شتافتند
سرزمینی که گویا خورشیدش نیز هنگام تابیدن بر آن شرمنده است
سرزمینی که حالا سنگریزه ها و خارهایش هم از وجود خود شرم می کنند.
مولای من شما اهل رفتن بودید.
آن روز که شما و یارانتان در آنجا برای پرچمداری از دینمان پا گذاشته بودید، چه ناجوانمردانه آب را به رویتان بستند. چه گمراه بودند، فکر می کردند شما تشنه آب هستید، نمی دانستند تشنگی دنیوی برای شما معنایی نداشت، نمی دانستند شما تشنه حفظ دین و هدایت کسانی بودید که شکم هایشان و گوش هایشان از حرام پر شده بود.
آن ها نمی دانستند چقدر دلتان می خواهد دست از ستیز بردارند و کمی به سخنان شما گوش فرا دهند.
نه اینکه تیری سه شعبه بر گلوی شش ماهه شما بنشانند.
اصلاً انگار یادشان رفته بود شما برای جنگ با کسی به کربلا نرفته بودید.
تنها می خواستید به هزاران نامه ای که از سوی کوفیان به دست شما رسیده بود مبنی بر اینکه خلیفه شان باشید، پاسخ مثبت دهید، همین.
کاش، کاش نامه مسلم کمی زودتر به دست شما می رسید.
چه خوش سعادت بودند اما کسانی که این موضوع را فهمیده بودند، مثل حر، زهیر و ...
چقدر به حالشان غبطه می خورم.
در پیشگاه پروردگار چه کرده بودند که لیاقت در رکاب شما بودن را یافته بودند؟ کسانی که ابتدا مقابل شما بودند اما در اخر در آغوش شما به شهادت رسیدند.
آری می دانم دلشان، دلشان با اهل بیت شما بود. چون پاک بودند، راه هدایت را یافتند، صدایتان راشنیدند، صدایتان را نه با گوش جسم که با گوش جان و دل شنیدند.
می خواهم بیایم.
می خواهم بیایم به همان سرزمینی که روزی حتی از به خاک سپردن شما هم دریغ کردند.
می خواهم به سرزمینی بیایم که اسب ها بر بدنتان تاختند
آری می خواهم به کربلا بیایم می خواهم از نزدیک حس کنم
آری دلم بی تاب شده است، دلم می خواهد گوش کند، ببیند لمس کند
دلم می خواهد در کربلا کنار بارگاه شما آرام شود.
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)، حسین (علیه السلام ) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهری عطا کرده است. پیامبر (صلی الله علیه وآله) با شنیدن این سخن، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین (علیه السلام) پرسید: برای چه اندوهگین و گریان شدی؟. پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: ای نور چشمم، راز آن به زودی برایت آشکار شود.
تا اینکه روزی جبرئیل نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله) آمد، در حالی که گریه میکرد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگی تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهی به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانی دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از این مصایب دردناکتر و افزونتر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طوری که قامتش خمیده شود و موی سرش سفید گردد
پیامبر (صلی الله علیه وآله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختی کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر (صلی الله علیه وآله) بخشی از بلاها و مصایبی را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد میشود، برای زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسید: ای پدر! پاداش کسی که بر مصایب دخترم زینب (سلام الله علیها) گریه کند کیست؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمود:پاداش او همچون پاداش کسی است که برای مصایب حسن و حسین (علیه السلام) گریه میکند.
یکی از شاگردان شیخ انصاری در خواب شیطان را میبیند که به او میگوید: روز گذشته یکی از طنابهای محکم را به گردن شیخ انصاری انداختم و او را از اتاقش تا وسط کوچه کشیدم...
حارث همدانی یکی از دوستان و ارادتمندان مخلص حضرت علی علیه السلام بود و مقام ارجمندی نزد امام داشت. حارث مریض شد و حضرت علی علیه السلام به عیادت او رفت و پس از احوال پرسی فرمود: ای حارث! به تو بشارت می دهم که مرا وقت مرگ و هنگام عبور از پل صراط و کنار حوض کوثر و موقع (مقاسمه) می بینی و می شناسی. حارث عرض کرد: مقاسمه چیست؟
حضرت فرمود: مقاسمه با آتش انجام می گیرد، من در روز قیامت با آتش جهنم مردم را تقسیم می کنم، به آتش می گویم: ای آتش! این دوست من است، او را رها کن و این دشمن من است او را بگیر، آن گاه حضرت دست حارث را گرفت و فرمود: ای حارث! همین طور که دست تو را گرفتم پیامبر صلی الله علیه و اله نیز دست مرا گرفته بود، در آن وقت من از حسد قریش و منافقان به آن حضرت شکایت نمودم، ایشان به من فرمودند: هنگامی که روز قیامت برپا شود من ریسمان محکم خدا را می گیرم و تو ای علی! دامن مرا می گیری و شیعیان، دامن تو را می گیرند.
سپس سه بار فرمود: ای حارث! تو با آن کسی که دوستش داری خواهی بود و همراه کردارت هستی. حارث برخاست و از شدت خوشحالی عبای خود را می کشانید و می گفت: بعد از این باکی ندارم که من به سوی مرگ روم یا مرگ بر سوی من آید.
عمر دنیایی
امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت نوح دو هزار و سیصد سال زندگی کرد. شهرها را بنا کرد و فرزندانش را در آن سکونت داد، سپس ملک الموت نزد او آمد در حالی که زیر آفتاب بود.
گفت: السلام علیک یا نوح! سلام او را جواب داد و گفت: ای فرشته مرگ! برای چه آمدی؟
گفت: آمده ام جانت را بگیرم.
گفت: صبر کن تا از آفتاب به سایه روم، آن گاه جابه جا شد.
نوح گفت: ای فرشته مرگ! تمام آنچه از دنیا بر من گذشت مانند این جا به جا شدنم بود.
فواید عجیب زیارت عاشورا :
حضرت امام صادق(ع) فرموده: هرکس بوسیله خواندن زیارت عاشورا، جدم حسین(ع) را زیارت کند (چه از راه دور یا نزدیک) به خدا قسم خداوند هر حاجت مادی و معنوی داشته باشد به او می دهد.
چند نکته در رابطه با این حدیث قابل ذکر می باشد:
اول اینکه گوینده مطلب یک امام معصوم است، بنابراین خیلی قابل اهمیت می باشد.
دوم اینکه امام معصوم قسم می خورد که این تأکیدی براینکه حتماٌ حاجت این شخص را خداوند خواهد داد.
سوم اینکه می توان در صورتی که امکان نداشته باشد از نزدیک امام حسین(ع) را بوسیله خواندن زیارت عاشورا زیارت کند، از راه دور این کار را انجام دهد.
چهارم اینکه حاجات مادی و معنوی بوسیله این زیارت توسط خداوند برآورده می گردد.
برای رسیدن به مقام قرب الهی نیز وسائل گوناگون وجود دارد ولی وسیله مطمئن، راحت، سریع برای رسیدن به خداوند عشق به امام حسین(ع) می باشد.
با عشق و ارادت به سالار شهیدان کربلا می توان سریعتر و مطمئن به هدف رسید.
برای رسیدن به محبت و عشق و علاقه امام حسین(ع) نیز راههای گوناگون وجود دارد ولی راهی که سریعتر انسان می تواند بوسیله آن به بارگاه امام حسین(ع) راه یابد، و جزو شیفتگان و عشاق سیدالشهداء
گردد، از طریق خواندن زیارت عاشورا و خصوصاٌ مداومت به خواندن این زیارت شریف می باشد.
دلایل مختلفی برای اثبات این ادعا وجود دارد که عبارتند از :
زیارت عاشورا از احادیث قدسی می باشد. روایت صفوان در مورد زیارت عاشورا بیان کننده این امر است که جبرئیل امین این زیارت را از طریق خداوند متعال برای پیامبر(ص) قرائت نمود و این زیارت از طریق
معصومین به امام باقر(ع) رسید و از طریق این امام معصوم به دست شیعیان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت(ع) رسیده است.
ائمه ما شیعیان خصوصاٌ امام زمان(ع) تأکید به خواندن و مداومت به خواندن این زیارت شریف داشته اند، چنانچه در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان(ع) داشته اند،
امام زمان به سید رشتی می فرمایند: که چرا عاشورا نمی خوانید و بعد سه بار می فرمایند عاشورا، عاشورا، عاشورا.(مفاتیح الجنان- شیخ عباس قمی)
علماء وبزرگان ما نیز برخواندن عاشورا و مداومت به آن تأکیدفراوان داشته اند و خود نیز این کار را انجام می داده اند و یکی از علل موفقیت اکثر بزرگان و علماء خواندن زیارت عاشورا بوده است.
چه بسیار زیبا است که انسان در هر زوز صبح پنج دقیقه از وقت خود را برای سالار شهیدان و زیارت عاشورا قرار دهد.
چه صبح و روز زیبائی خواهد بود روزی که با نام و یاد عزیز زهرا(س) شروع شود.
مطمئن باشید که امام حسین(ع) جواب سلام شما را می دهد.
فقط باید دلت را پاک کنی تا جواب سلام امام را بشنوی و یقین داشته باشید که جواب سلام را امام حسین(ع) می دهد، چون جواب سلام واجب است و امام معصوم محال است ترک واجب نماید.
فقط باید گوش ما شنوا و لایق شنیدن جواب سلام ایشان باشد.
ائمه و زیارت عاشورا :
امام محمد باقر(ع) به علقمه فرمود: پس از آنکه به آن حضرت با سلامی اشاره کردی، دو رکعت نماز بخوان و سپس زیارت عاشورا را بخوان.
هنگامی که این زیارت را خواندی در حقیقت او را به چیزی خواندی که هر کس از ملائکه که بخواهند او را زیارت کنند، به آن می خوانند و خداوند برای تو هزار هزار حسنه می نویسد
و از تو هزار هزار سیئه محو می نماید و تو را هزار هزار مرتبه بالا می برد و همانند کسانی می باشی که در رکاب آن حضرت به شهادت رسیدند. حتی در درجات آنها هم شریک می شوی.
(کامل الزیارات- ص هفتاد و چهار )
امام صادق(ع) به صفوان می فرماید: زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند خیر را برای خواننده آن تضمین می کنم، اول زیارتش قبول شود. دوم سعی و کوشش او شکور باشد.
سوم حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده شود و نا امید از درگاه او برنگردد زیرا خداوند وعده خود را خلاف نخواهد کرد. (بحارالانوار-جلد نود و هشت -ص سیصد )
در روایت دیگر می خوانیم: اگر مردم می دانستند زیارت امام حسین(ع) چه ارزشی دارد، از شدت شوق و علاقه می مردند و حسرت رسیدن به آن پاداش ها، جسم و روح آنها را پاره پاره می کرد.
(بحارالانوار-جلد صد و یک –ص هجده )
در احادیث دیگرز از معصومین تأکید بر زیارت امام حسین(ع) کرده اند که نمونه ای ازآنها ذکر می گردد:
زیارت امام حسین(ع) مثل زیارت خدا در عرش اوست.
زیارت امام حسین(ع) بر هر مؤمنی که اقرار به امامت ایشان داشته باشد، واجب است.(بحارالانوار-جلد صد و یک –ص شصت و نه)
کسی که امام حسین(ع) را تنها برای رضا و خوشنودی پروردگار، و نه برای کسب شهرت زیارت کند، خداوند تمامی گناهان او را پاک می کند.(بحارالانوار-جلد صد و یک –ص چهار )
اگرکسی بدون عذر موجه امام حسین(ع) را زیارت نکند، از اهل آتش خواهد بود.(بحارالانوار-جلد صد و یک –ص چهار)
کسی که امام حسین(ع) را زیارت نکند شیعه اهل بیت نیست.(بحارالانوار-جلد صد و یک –ص چهار)
حضرت امام حسین علیه السلام فرمودند : إنی أحب الصلوة – من نماز را دوست دارم
پیامبر فرمود من هیچ وقت از نماز سیر نمی شوم _ مرحوم قاضی استاد آیت الله بهجت در اواخر عمر فرموده بودند من حرفی ندارم از این دنیا بروم ولی می خواهم بدانم که آیا در بهشت هم به ما اجازه خواندن نماز می دهند یا نه ؟ بس که عاشق نماز بودند _ . حضرت رسول هیچ چیز را بر نماز مقدم نمی داشتند ، در میان نمازهای یومیه حضرت رسول به دو نماز صبح و مغرب خیلی سفارش داشتند و خصوصا این که نماز به جماعت خوانده شود ، و وقتی که وارد وقت نماز می شدند مثل این که بود که دیگه نه دوست را می شناختند و نه فامیل را . اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است اگر نماز مورد قبول قرار گرفت بقیه اعمال هم مورد قبولی واقع می شود و در صورت رد شدن نماز بقیه اعمال هم رد خواهد شد . یک جمله دیگر از آیت الله قاضی بگویم که فرموده بودند اگر کسی نمازهایش را اول وقت اقامه کند اگر به مقامات بالای معنوی نرسید آب دهان را به من بیاندازد . نماز محور همه اعمال در دنیا و قیامت است . حضرت امیر به مالک می نویسد که : هر کاری که میکنی تابع نماز تو است . بسیاری از مشکلات روحی که مردم دارند سرش این است که حق سجده در نماز بجا آورده نمی شود . ترک نماز موجب کفر است و بی حالی نسبت به نماز نزدیک شدن به کفر را نشان می دهد .
امام حسین در شب عاشورا فرمود: ای عباسم برگرد به سوی آنها تا اگر در توان تو بود آنها را تا صبح به تأخیر بیاندازی و آنها را امشب دفع کنی تا شاید ما امشب را برای پروردگارمان نماز بگذاریم و او را بخوانیم و دعا کنیم و استغفار کنیم که او میداند که همانا من نماز برای او را و تلاوت کتابش قرآن را و زیاد دعا و استغفار کردن را دوست دارم.
و از فضایل، مناقب و مقامات عالیه او ستایشهای فراوانی شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وی را ستودهاند
امام حسین(ع) نیز در ستایش از بانوی دو عالم حضرت فاطمه الزهرا (س) بیانات گهرباری دارد. در زندگی حضرت سیدالشهدا، حسین بن علی علیه السلام به نکاتی بر میخوریم که حاکی از کمال عظمت حضرت زهرا از دیدگاه آن حضرت است.
او در موارد مختلف، از مادر سخن میگفت و یاد وی را زنده نگاه میداشت و از الهاماتی که از مادر گرانقدر خود گرفته بود یاد میکرد. حال به نمونهای از توصیفات امام حسین علیهالسلام از مادرش اشاره میکنیم:
1- شیخ مفید رضوان الله نقل کرده که حسن فرزند امام حسن مجتبی علیهالسلام به خواستگاری دختر امام حسین عموی گرامی خود رفت و از آن حضرت خواست که یکی از دو دختر خود را به او تزویج فرماید، امام حسین فرمود: فرزندم! هر کدام را که بیشتر دوست داری؟
او در برابر امام حسین ساکت ماند و شرم و حیا مانع شد که از انتخاب خود سخن بگوید.
امام حسین علیه السلام فرمود: اکنون که تو سکوت کرده و جوابی نمیدهی پس من دخترم فاطمه را برای تو اختیار کردم و او شباهتش به مادرم فاطمه، دختر پیامبر خدا بیشتر است.
این جمله زیبا و جذاب، حاکی از موقعیت والای حضرت زهرا از دیدگاه امام حسین علیه السلام است به طوری که شباهت داشتن فرزندانش به فاطمه، برایش اهمیت داشته و آن یکی که به حضرت زهرا بیشتر شبیه بوده در نظرش از ویژگی خاص و امتیاز مخصوص برخوردار بوده است. چنان که نام فاطمه را برای دختر خود انتخاب فرموده است تا هر لحظه و هر ساعت ذکر فاطمه بر لب داشته باشد و این نام مقدس از زبانش نیفتد.
2- در جریان شب عاشورا و بی تابی حضرت زینب کبری سلام الله علیها آمده که امام حسین علیه السلام خواهر خود را تسلیت داده و نوازش میکرد و در گذشت نیاکان و اسلاف پاک خود را یادآوری میفرمود و از جمله خاطره مادر گرامی خود را برای خواهرش زینب بیان نموده و فرمود: « وَ اُمّی خَیرٌ مِنّی... ؛ مادرم فاطمه از من بهتر بود اما باقی نماند و از دنیا رفت ».
آری! امام حسین در آن شب حساس توصیف ناپذیر و در آن لحظات بحرانی و بیم جان خواهرش زینب را داشت او را به یاد مادر میاندازد و درگذشت و مرگش را یادآوری میکند تا شهادت خود را برای وی آسان ساخته و او را آماده تحمل این بارگران و مصیبت کمرشکن و جانسوز بنماید و علاوه بر این با ذکر جمله «خیر منّی»، مرتبهی والا و شأن رفیع حضرت زهرا را ترسیم میکند و او را بهتر از خود شمرده و فضیلت عظمتش را یادآوری مینماید.
3- قطب راوندی رحمه الله علیه نقل میکند که حضرت امام زین العابدین علیه السلام در مورد روز عاشورا و ساعات پایانی عمر امام حسین میفرماید: پدرم که سلام و درود خدا بر او باد، روز شهادتش در حالیکه خون از بدنش میجوشید مرا به سینه چسباند و فرمود: دعایی از من فراگیر و حفظ کن که مادرم فاطمه صلوات الله علیها به من آموخته است او نیز آن را از رسول الله فرا گرفته و جبرئیل این دعا را به جدّم تعلیم داده بود. دعایی که در وقت حاجت، امر مهم، و غم و اندوه، حوادث و رویدادهای تلخ و پیشامدهای سخت و شکننده خوانده میشود.
فرمود دعا کن و بخوان: "بحقّ یس و القران الحکیم و بحقّ طه و القرآن العظیم یا من یقدر علی حوائج السائلین یا من یعلم ما فی اضمیر یا منفّساً عن المکروبین یا مفرّجاً عن المغمومین یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطفل الصغیر یا من لا یحتاج الی التفسیر صلّ علی محمد و آل محمّد وافعل بی کذا و کذا "
امام حسین علیه السلام در آن شرایط خطرناک که صدها درد و رنج و گرفتاری جانکاه از هر سو به وجود تابناکش هجوم آورده بود و در آن اثنا که درست همانند نگینی در میان حلقه بلا و داغ و محنت های گوناگون محاصره شده بود به این فکر است تا دعایی را که روزی در ایام کودکی، مادرش فاطمه به او آموخته و او نیز از پدر گرامی خود فرا گرفته است، به فرزند خود تعلیم نماید تا این یادگار کانون عصمت و این گنج پربها دست به دست و سینه به سینه گشته و منتقل شود و در نتیجه باقی بماند تا همه آیندگان از برکات و آثار بی شمار آن بهرهمند گردیده و استفاده نمایند.
بر روی برگ شقایق بنویسید: گل تاب فشار در و دیوار ندارد
عصمت داوری نبود اگر نبود فاطمه
جنت و کوثری نبود اگر نبود فاطمه
هیچ پیمبری نبود اگر نبود فاطمه
احمد و حیدری نبود اگر نبود فاطمه
محبوبه حق در دوجهان فاطمه است
در قلب محبِ او کجا واهمه است؟
آندم که قدم نهد بسوی محشر
لطف و کرمش شامل حال همه است